
اقتصادی برای زن مطرح میباشد به عنوان اصل مهم، با انتظار تحقق آثار و پیامدهای روانی و اجتماعی مورد نظر عرف (در صورتی که ارزش مادی قابل توجهی داشته باشد)، در هر یک از دورههای زندگی فرد (مجردی، نامزدی، طلاق، فوت همسر) همچون ارتقای حیثیت و اعتبار اجتماعی زن، بالابردن تشریفات ازدواج و ایجاد محدودیت در مسیر شکل گیری ازدواج مجدد، تثبیت خانواده و مهار طلاق، بالابردن ضریب اطمینان خاطر زن در مقابل حوادث تهدیدکنندهی غیرقابل پیشبینی، ایجاد امکان برای ورود زن به سایر عرصههای فعالیت اجتماعی، بالابردن تمایل خانواده زن به تأمین جهیزیه، جبران سهم الارث زن و تأمین نیازها و احتیاجات زن در صورت وقوع طلاق منافاتی ندارد و منجر بهایجاد دیگر نوع سرمایههای بیان شده در نظریه بوردیو میشود. بر اساس نظریه بوردیو که داشتن سرمایه اقتصادی را عامل قرار گرفتن در میدان قدرت میداند احتمالا مهریه به عنوان سرمایه اقتصادی قابل دسترس برای زنان میتواند در آن احساس قدرت را بوجود آورد.
2-3- فرضیات
– با بالا رفتن تحصیلات، احساس قدرت در زنان افزایش مییابد.
– با افزایش درآمد احساس قدرت زنان افزایش مییابد.
– با افزایش میزان مهریه، سرمایه اقتصادی زنان افزایش مییابد.
– با بالا رفتن مهریه در طول دوره زندگی زنان، احساس قدرت آنان افزایش مییابد.
– با افزایش سرمایه اقتصادی زنان احساس قدرت آنان افزایش مییابد.
2-4- تعریف مفاهیم
2-4-1- تعریف مهریه
در کتابهای فقهی افزون بر واژه مهریه، واژگان دیگری همانند؛ الصَداق، الصِداق، نحله، فریضه، کابین و… بهکار رفتهاست؛ ولی مهریه رایجترین واژهای است که در روایات و اصطلاحات فقها و میان مردم کاربرد دارد. در زبان انگلیسی از معادلهای مانند Price, Mahr, Dowry of Bride برای مهریه استفاده میشود. با توجه به آن که اغلب این واژهها معانیای به جز مهریه دارند به نظر میرسد بهترین معادل همان Mahr باشد.
اصل این لغت سامی و مشتق از کلمه «موهار» به معنای قیمت و بهای زن است این کلمه از زبان عبری به عربی منتقل شده و به کلمه «مهر» تغییر یافتهاست. کلماتی مانند صَداق، صَدُقه، نافجه، کابین، دست پیمان نیز به معنای «مهر» آمدهاست. مهر در اصطلاح فقهی – حقوقی، مالی است که به موجب نکاح واجب است زوج به زوجه خویش بپردازد. مهریه در قرآن و در برخی از آیات وروایات بر وجوب مهر و نیز ویژگیهای آن تصریح شده است از جمله: “وََاتُواْ النِّسَآءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهی ” بپردازید به زنان، مهرهایشان را به صورت رایگان، “وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ ” برای زنان طلاق داده باید عطیّهای در حد عرف و نیکو تعیین کرد این حقی است که بر پرهیزگاران مقرر شده است و نیز در روایتی چنین آمده است: «اگر مرد با همسرش آمیزش نماید باید تمام مهر را بپردازد و اگر آمیزش نکند به واسطه ازدواج نصف مهر بر او واجب است (حر عاملی، 1367: 228(.
در ماده ۱۰۸۷ قانون مدنی آمدهاست:”مهر عبارت از مالی است که به مناسبت عقد نکاح، مرد ملزم به دادن آن به زن است.” الزام مربوط به تملیک مهر، ناشی از حکم قانون است و ریشه قراردادی ندارد. به همین جهت، سکوت دو طرف در عقد و حتی توافق براین که زن مستحق مهر نباشد، نمیتواند تکلیف مرد را در این زمینه از بین ببرد. درست است که انعقاد نکاح به تراضی طرفین است ولی آثار آن را زن و شوهر بوجود نمیآورند. همین که زن و مرد، با پیوند زناشویی موافقت کردند، در وضع ویژهای قرار میگیرند که بناچار باید آثار و نتایج آن را متحمل شوند. بنابراین مهر، نوعی الزام قانونی است که بر مرد تحمیل میشود و فقط زوجین میتوانند هنگام بستن عقد یا پس از آن، مقدارمهر را به تراضی معین سازند (مواد۱۰۸۰- ۱۰۸۷ قانون مدنی).
2-4-2- تاریخچه مهریه
این سوال در ذهن هر فرد ممکن است پیش آید که پیدایش مهریه مربوط به چه زمانی است؟ از چه دورهای چنین نهادی وضع شدهاست؟
گفته شدهاست در ادوار ماقبل تاریخ که بشر به حال توحش میزیسته و زندگی شکل قبیلهای داشته، به علل نامعلومی ازدواج با همخون جایز شمرده نبودهاست. جوانان قبیله که خواستار ازدواج بودند، ناچار میشدند از قبیلهای دیگری برای خود همسر انتخاب کنند؛ از اینرو برای انتخاب همسر به میان قبایل دیگر میرفتند و چون همواره حالت جنگ و خونریزی میان قبایل حکمفرما بود، انتخاب همسر از راه ربودن دختر صورت میگرفت؛ یعنی جوان، دختر مورد نظر خویش را از میان قبیلهی دیگر میربود (پولادی،1388: 39).
به تدریج صلح جای جنگ را گرفت و قبایل مختلف میتوانستند، همزیستی مسالمتآمیزی داشته باشند، در این دوره رسم ربودن زن، منسوخ شد و مرد برای اینکه دختر مورد نظر خویش را به دست آورد به میان قبیله ی دختر میرفت و اجیر پدر دختر میشد و مدتی برای او کار میکرد و پدر دختر هم در ازای خدمت او، دختر خویش را به او میداد و او آن دختر را به میان قبیلهی خویش میبرد تا اینکه ثروت زیاد شد، در این وقت مرد دریافت به جای آن که سالها برای پدر عروس کار کند، بهتر این است که هدیهای لایقی تقدیم او کند و دختر را از او بگیرد. این کار را کرد و از اینجا بود که مهر پیدا شد (همان:40).
تاریخچه مهریه در ایران را نمیتوان بهطور کامل مطالعه کرد، زیرا منابعی که از دوران قدیم به دست ما رسیده است، بسیار محدودند. برخی کتب تاریخی و احیانا سفرنامههای مردمشناسانی که به این سرزمین سفر کردهاند، بهطور اجمالی چند سطری نیز به موضوع مهریه اختصاص دادهاند. مطالعه نقش زن در قلمرو زندگی خانوادگی در تاریخ نشان میدهد که زن، چه به عنوان دختر خانه و چه به عنوان همسر، همواره نقشی کاملا منفعل داشتهاست. در نوع تعامل خانواده، زن، کالایی بود که جزو دارائی پدر یا شوهر به حساب میآمد. این نوع نگاه در تعاملات مختلف از جمله در مورد ازدواج و مهریه نیز وجود داشته است. «در ایران قدیم، دختران را به محض رسیدن به سن بلوغ، شوهر میدادند تا از تولیدمثل جلوگیری نشده باشد. پدر با شوهر دادن دختر خود، کلیه حقوق دختر و وظایفی را که در مقابل او داشت به شوهر انتقال میداد و در قبال این انتقال، مبلغی پول یا مال غیرنقدی به صورت مهریه (هدیه) دریافت میکرد» (باباخانی، 1377: 11).
از نوشتههای زرتشتی برمیآید هنگامی که مرد میخواست با دختری ازدواج کند، مکلف بوده است که علاوه بر دختر، مالی نیز به پدر او تسلیم کند. بدیهی است پدر هم در مقابل مالی که از داماد میگرفت به دخترش جهیز میداد. از حقوق زرتشتی در خصوص مهر میتوان نکات زیر را استنباط کرد: 1- اقوام دختر هنگام ازدواج او، مقداری از مال خود را که مساوی با سهم الارث دختر از مال آنها بوده است، به وی تسلیم میکردند. 2- شوهر یا اقوامش مقداری هدایا به دختران و نزدیکان او میدادند؛ اما معلوم نیست که آیا اهدای اموال مزبور، برای عقد نکاح ضروری بوده است یا خیر؟ ولی آن چه مسلم است، هنگام انحلال نکاح، زن نمیتوانست اموالی را که متعلق به او بوده، قبل از پرداخت دیون یا سایر تعهدات شوهر استرداد کند، در واقع بدین معنا که تعهدات شوهر دربارهی زن نیز موثر بود. در حقوق زرتشتی زن میتوانست مهری را که شوهر به او داده، یا تعهد به تسلیم آن کرده است، به او ببخشد؛ اما در صورتی که زن مهر خود را گرفته و بعدا عیبی از قبیل نازا بودن در او ملاحظه میشد، حق زن نسبت به مهر ساقط و شوهر مجاز در استرداد آن بود (آبادى،1376: 63، 68، 75).
در ایران قدیم، خدایان مختلفی پرستیده میشد؛ از جمله خدایی به نام “میترا” که “مهر” خورشید تجسمی از اوست. مهر یا میترا که در زبان اوستایی و در فارسی باستان منیژه و در سانسکریت منیره و در پهلوی میترا آمده، به معنای مختلف عهد، پیمان محبت و خورشید و… است. مهر، فرشته ی عهد و میثاق و فروغ در ایران باستان بود که او را فرشتهی مهر و دوستی و عهد و پیمان و مظهر فروغ و روشنایی میپنداشتند. حوزهی اقتدار میترا بسیار گسترده و یکی از آنها تاثیر و حضور میترا در پیوندهای زناشویی بود. میترا در دو مرحله از پیوند زناشویی نقش داشت. یکی مرحلهی خواستگاری تا بستن عقد و ازدواج و مرحلهی دیگر نیز در طول زندگی مشترک. پس از پایان مراسم ازدواج و طی مراحل متعدد دیگر، در مرحلهی نهایی، عروس و داماد به مظهر”میترا” یعنی مهر قسم یاد میکردند. در هنگام سوگند خوردن، گواه و تعهد داده میشدکه این پیمان شکسته نشود. این پیمان را “مهر” گذارده بودند و معتقد بودند که شکنندهی این پیمان به زودی از سوی میترا به کیفر میرسد (پولادی،1388: 47).
در حقوق ساسانی، در خصوص مهر یا صله آمدهاست که:”مرد خواستگار همچنین موظف بود که با جلب رضایت رسمی “ولی” دختر، برای او مهریهای تعیین کند، که قبلا و یا بعدا در صورت پیش آمد طلاق، به زن بپردازد”. در کتابهای تاریخی نیز کم و بیش به جزئیات موضوع نیز اشاره شدهاست(همان).

برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 40y.ir مراجعه نمایید
رشته حقوق همه گرایش ها : عمومی ، جزا و جرم شناسی ، بین الملل،خصوصی…
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
نکته جالب توجه این است که به نظر برخی از نویسندگان، پیش از اسلام سابقهای از مهریه در ایران نبوده است. دکتر منوچهر محسنی مینویسد: «مهریه از مهمترین و دیرینهترین سنتهای ازدواج در ایران است که پیش از اسلام در ایران جای پایی ندارد؛ ولی پس از اسلام، پذیرفته شده و به شدت در فرهنگ ایران رایج شده است.» (محسنی، 1379: 95). اما مرور اجمالی کتابهای تاریخی نظر وی را تایید نمیکند. «طبق برخی روایات، سنت اعطای مهر عمری به بلندای اصل پیوند زناشویی در میان بشر دارد و هیچگاه عقد نکاح از آن خالی نبوده است.» (شرفالدین، 1380: 244). البته آنچه با این نام یا نامهای مشابه آن در تمدنها و ادیان پیشین رواج داشته با آنچه در اسلام مطرح شده، تفاوتهای روشنی دارد.
«در بسیاری از فرهنگها پیوند ازدواج، سیستمی از مبادله اموال و کالاها را نیز به همراه دارد. مهریه که بیشتر در فرهنگهای شرقی مانند چین، ژاپن، جوامع اسلامی و بسیاری از ملل آفریقا رواج دارد، مبلغی است که داماد هنگام ازدواج به عروس یا خانوادهاش میپردازد یا به عهده میگیرد که در زمان دیگری بپردازد. در دوران باستان در برخی جوامع، رسم پرداخت مهریه به صورت کار و خدمت داماد برای خانواده عروس در طی یک مدت معین اعمال میشد» (بستان، 1383: 51).
شهید مطهری در سیر تحولی مهریه به پنج مرحله اشاره میکند:
1ـ مرحله مادر شاهی: مرحلهای از تاریخ که جوانان ناچار بودند همسر خویش را از غیر همخون خود برگزینند. آنان به نقش خود در تولید فرزند واقف نبودند؛ بنابراین با اینکه شباهت فرزندان را با خود احساس میکردند، ولی در عین حال آنان را فرزندان همسر میشناختند. از اینرو این دوره را دوره مادر شاهی مینامند.
2ـ دوره پدر شاهی: مرحلهای است که مرد به نقش خویش در تولید فرزند آگاه گشته و سعی کرده ریاست خانواده را به عهده بگیرد. در این دوره مردان از قبایل دیگر زن میگرفتند و چون میان قبایل حالت جنگ وجود داشت، همسر خود را از آن قبیله مورد نظر میربودند.
3ـ در مرحله سوم زمانی که صلح جای جنگ را گرفته و دیگر رسم ربودن همسر از میان رفته بود و مرد مجبور بود برای انتخاب همسر مدتی را برای پدر زنش کار کند تا موفق به انتخاب همسر شود.
4ـ در مرحلهای مرد به این نتیجه رسید که به جای کار کردن برای پدر زن آینده خویش، بهتر است هدیهای در قالب پیشکش به وی تقدیم کند و بدین ترتیب «مهریه» پیدا شد. در این دورهها نگاه اجتماع به زن نگاه اقتصادی بوده است که نیازهای جنسی مرد را نیز تأمین میکرد، بنابراین محصول کار وی متعلق به دیگری، یعنی پدر و برادر بود.
5ـ مرحله پنجمی نیز وجود دارد که مربوط به دوره بعد از ظهور اسلام است که البته جامعهشناسان به آن اشاره نمیکنند. در این مرحله هدیه یا مهریهای که مرد پرداخت میکند، متعلق به خود زن است و به جز او هیچ کس حقی در آن ندارد (مطهری، 1357: 196).
ویژگی نظام حقوقی اسلام در مقایسه با دیگر نظامهای حقوقی آن است که ضمن پذیرش رسم مهریه، عروس را مالک بیقید و شرط مبلغ مذکور میداند و برای خانواده عروس سهمی در مهریه قائل نیست (بستان، 1383: 51).
براساس پژوهشهای مردم شناختی چنین فهمیده میشود که سنت مهر، هر چند با نامهای مختلف و ویژگیهای متنوع در بسیاری از حوزههای فرهنگی و آئینهای مذهبی رواج داشته، به عنوان نمونه، در تمدن آشور مهر به عنوان قیمت و بهای زن رواج داشته است(دورانت، 289:1370).
تا قبل از ظهور کتب اسلام هم رسم دادن مهریه به زنان رایج بوده است؟آنچه از مطالعه تاریخى حقوق زن در ادوار گذشته معلوم مىشود این است که مهریه از ابداعات حقوق اسلام نیست و قبل از آن نیز وجود داشته است. قدیمیترین قانونى که تا کنون شناخته شده، قانون حمورابى است که حدود 1700سال قبل از میلاد مسیح تدوین شدهاست. طبق مواد 138 و 139 قانون مزبور اگر زن عقیم بوده و طلاق داده شود، شوهر مکلف است که مهر و جهیزیه وى را تسلیم کند و در صورتى که زن مهر و جهیزیه نداشته باشد، پرداخت مقدار یک من نقره به او ضرورى است. هرگاه زن مرتکب ترک خانواده یا اعمالى از قبیل آن شود، به لحاظ جرم ارتکابى، شوهر از تأدیه مهریه و جهیزیه معاف بوده. نظر به مراتب فوق معلوم مىشود که قانون حمورابى با وضع مواد خاصى درباره مهریه آن را از احکام عقد نکاح تلقى کرده است(بکر، 1370: 121).
در یونان قدیم شخصیت حقوقى زن کمتر مورد توجه بود، چنانکه مردان مىتوانستند زن خود را به دیگرى ببخشند یا او را به دوست خود قرض دهند، اما آنچه از کتب مربوطه برمىآید از جمله تشریفاتى که براى ازدواج در یونان قدیم صورت مى گرفته این بود که پدر دختر، بدون اخذ مبلغى پول یا هدیه از طرف داماد با انتقال حقوق خود نسبت به دختر و در نتیجه با ازدواج وى موافقت نمىکرد(پولادی،1388: 45).
در عربستان قبل از اسلام زن وضع خاصى داشت و نه تنها شخصیت و حقوقى براى او قائل نبودند بلکه اصولا با وجودش مخالفت داشتند. به طورى که تاریخ حکایت دارد اعراب، داشتن دختر را ننگ تلقى مى کردند و به وسایل مختلف او را از بین مى بردند. در عربستان مهر متعلق به پدر بود و دختر حقى به آن نداشت و چون پدر با تزویج دختر خود و گرفتن مهر او مال خود را زیاد مى کرد، لذا دختر را نافجه مىگفتند و تهنیت کسى که صاحب دخترى مى شد جمله (هنیئا لک النافجه) بود. اعراب در زمان جاهلیت از تزویج دختران خود به غیر از اعضای قبیله امتناع داشتند مگر در صورتى که داماد با پرداخت مهر بیشتری موافقت میکرد. حتى
در خود قبیله هم حق تقدم براى ازدواج با کسى بود که مهر بیشترى میپرداخت. در زمان جاهلیت رسم دیگرى نیز بود که موجب محروم شدن زن از مهر مىشد. یکى از آنها رسم ارث زوجیت و یا نکاح میراثى بود. بدین صورت که اگر کسى مىمرد وارثان افراد از قبیل فرزندان و برادران همان طورى که ثروت او را به ارث مىبردند، همسر او را نیز به ارث مىبردند و پسر یا برادر میت این حق را داشت که آن زن شوهر مرده را به تزویج دیگرى درآورد و مهریه را هم خودش بگیرد و یا او را بدون مهر جدیدى و به موجب همان مهرى که میت قبلا پرداخته زن خود قرار دهد. قرآن کریم رسم ارث زوجیت را منسوخ کرد و فرمود: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ کَرْهاً» : اى کسانى که ایمان آوردهاید بر شما روا نیست که زنان مورث خود را ارث ببرید در حالى که خود آن زنان تمایل ندارند که همسر شما باشند. دیگر از انواع نکاح عجیب زمان جاهلیت نکاح ثغار است در این نکاح مهر جنبه مالى ندارد و به ولى دختر نیز چیزى داده نمىشد بلکه پدر یا برادر دختر در قبال تمتعى که از دخترى مىبردند حاضر مىشدند دختر یا خواهر خود را به تزویج پدر یا برادر آن دختر در آورند.
